مردان قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: آیا زمستان سختی در پیش است؟
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «براي احتياط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»
پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظرقبلی تون رو تایید می کنید؟»
پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر جمع کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»
پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!
رییس: از کجا می دونید؟
پاسخ : چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!!
خیلی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم ..
حالا بنظر شما دلار باز هم گرون میشه ؟؟
سهراب سپهري فرزند اسد الله سپهري در سال ۱۳۰۷ در روز ۱۵ مهر ماه به دنيا آمد.این شاعر بزرگ عشق و هنر پس از تحمل يك دوره بيماري كه حدود دو سال طول كشيد، سرانجام در اول مرداد ۱۳۵۹ در سن ۵۲ سالگي بدورد حيات گفت.
شعر" ورق روشن وقت" از "سهراب سپهری" در ادامه ی مطلب... .
اولین شعر فریدون مشیری تو وبلاگه.
این شعر رو تو یه کاغذ قدیمی لای دفتر خاطرات یکی پیدا کردم که دیگه پودر شده بود.
تو نت گشتم,نکته ی جالب این بود که تو همه ی سایتا حتی علامتاشم یکی بود که با این نوشته فرق داشت!
احتمالا همه از هم کپی زدن حالا این با علامتای جدید!
کابوس از فریدون مشیری در ادامه ی مطلب...
دلتنگی و شمس لنگرودی... .
"دلتنگی
خوشه انگور سیاه است.
لگد کوبش کن
لگد کوبش کن
بگذار ساعتی
سر بسته بماند
مستت می کند اندوه...."
آمدم یک پاراگراف پایین تر فقط برای توصیف حال فعلی یک شخصیت که از همه ی این ها که تا حالا گفتم برایم مهم تر است...
بگذار شهر هرچه بگوید...من،توام!!!!!!!!
سلامی به گرمی این روزا...با تشکر از اون دوست عزیزمون که تبریک گفت موفقیت کوچیک من رو منم ازاینجاضمن تبریک این متن و تقدیم به اون می کنم...
همینکه نفس می کشی و می خندی....
درود!
خب جواب کنکور هم اومد و هر جوری که بود دیگه گذشت و میریم سمت جاده های رویای آینده.
به همه ی کسایی که کنکورو قورت دادن,به ویژه دوستای خودم تبریک میگم.
امیدوارم همیشه سالم وسلامت و موفق و خوشبخت باشن.
بقیه هم بدونن که:
به امید فردا قصه زیبا میشه,دلتو دریا کن هر دری وا میشه
حرفمو باور کن با دلت از ریشه,حقتو میگیری تا جوونی میشه
این همه بی خوابی واسه تو تنها نیست,آخرش هرچی شد آخر دنیا نیست. . . .
و در آخر محمد رضا تو هیچکدوم از این گروها جا نمیشد واسه همین اختصاصی: محمدرضا قبول شدنت یه عالمه مبارک, واست آرزو دارم بهترین ها رو.
سبز باشید
امروز...لبزیز خنده با تو...لبریز شعر یغما... .
شعر "2" از مجموعه ی "گفتم بمان!نماند"" یغما گلرویی" و ادامه ی مطلب!
درود!
باور کنید دوبار اینترنت و لوکس بلاگ با هم مشکل دار شدن.
محمدرضا هم هنوز اینترنتش مشکل داره.
دیگه ببخشید.
بعد از چند روز وداع از فروغ فرخزاد تو ادامه ی مطلب... .
داشتم کتاب گفتگو های تنهایی میخوندم گفتم یه قسمتشو با من همراه بشید.... .
دکتر علی شریعتی.گفتگوهای تنهایی.بخش1.ص34.......
امان از این زمان،زمانی که دیگه برد توان ازین زبان "یاسر بختیاری"
در ادامه مطلب بخوانید....
امشب و چندتا شعر آزاد از خودم.یک شعر رو اینجا می نویسم بقیه در ادامه مطلب.
پدر،در،مادر،خواهر،هر،پر و پرپر..............قافیه،به دنبال شاعر می گردد..
سلام..ابتداً(ماشالا اسطوره میکس فارسی عربی شدم) نیمه شعبان مبارک.امروز مسجد شهرمون جشنه احتمالاً تا دیر وقت اونجام و در ضمن خودمم با چندتا از بکس تو این جشن برنامه داریم واسه همین زودتر پست میزارم.و اما....
سلام.من محمدرضا 17 ساله از امشب افتخار این رو دارم که با میلاد تو این وبلاگ پست بزارم.امیدوارم بیاید و لذت ببرید.می تونید هر شب ( به جز شبایی که از قبل بهتون اطلاع میدم) سر بزنید و یه دلنوشته روزانه رو اینجا بخونید...ممنون و خوشحال میشم..و اما اولین نوشته ی ....
اصل اول: در زندگی همه چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم: دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.
اصل سوم: پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن کسی به شما حقوق فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.
اصل چهارم: اگر فکر میکنید آموزگارتان سخت گیر است در اشتباه هستید پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم: آشپزی در رستورانها باغرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود.
اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و به قدری که کنون به نظر شما میرسد ملال آور نبودند.
منبع : دل نوشته
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.